امید حسینینژاد | شهرآرانیوز؛ دوران زندگانی امام حسن مجتبی(ع) دورانی خاص در تاریخ اسلام است. معاویه در دوران امامت امام علی(ع) همه تلاشش را برای بازپسگیری قدرت انجام داد و جنگ صفین را راه انداخت. پس از شهادت امام علی(ع) حجم مشکلات برای حکومت امام حسن مجتبی(ع) بیشتر شد و معاویه و یارانش فضای سیاسی را بسیار متشنج کردند. همین جریان و همین طرز تفکر انحصارگرایانه بنیامیه، در دوران خلافت امام حسن(ع) با عاملیت معاویهبنابیسفیان به جریانی معارض تبدیل شد تا راه را بر حکومت اسلامی ببندد و مانع پیشروی جریان حکومت اسلامی شود. بنابراین شرایطی برای امام حسن مجتبی(ع) پیش آمد که صلح با معاویه را برای حضرت ناگزیر میکرد.
صلح امام حسن(ع) از مهمترین فرازهای تاریخ تشیع است. ازاینرو، مورخان اسلامی از همان روزهای نخست واقعه به تهیه گزارشهای تاریخی در این زمینه اقدام کردهاند که به پیروی از روش نگارش کتابهای تاریخ در قرون اولیه، بهسبک روایی تهیه شده است.
مرحوم «شیخ راضی آلیاسین» در کتاب «صلحالحسن» که پیش از انقلاب اسلامی بهوسیله رهبر معظم انقلاب ترجمه شد، با ادله متقن ثابت میکند که در مقطع صلح امام حسن(ع) با معاویه بههیچوجه امکان و بستری برای قیام و شهادت وجود نداشت و چنانچه فردی به قیام علیه معاویه دست میزد و کشته میشد، حرکتش شهادتگونه نبود، بلکه حرکتی انتحاری و خارج از مدار عقلانیت و تدبر بود.
رهبر معظم انقلاب این کتاب را جامعترین و مستدلترین کتاب درباره صلح امام حسن(ع) معرفی میکنند و درباره انگیزه ترجمه این کتاب میگویند: «پیش از این که به ترجمه این کتاب بپردازم، مدتها در فکر تهیه نوشتهای در تحلیل موضوع صلح امام حسن(ع) بودم و حتی پارهای یادداشتهای لازم را نیز گرد آورده بودم، ولی سپس امتیازات فراوان این کتاب مرا از فکر نخستین بازداشت و به ترجمه این اثر ارزشمند وادار کرد.»
نرمش قهرمانانه برای بقای تشیع
امام حسن(ع) بعد از بهخلافترسیدن میخواهد رویه پدرش را ادامه دهد و به همین دلیل تصمیم میگیرد علیه معاویه جهاد کند، ولی تدبیر معاویه این بود که سپاه را دو دسته کند و سیاست شایعه را در هردو جبهه در پیش بگیرد.
درباره عبیداللهبنعباس روایتهای مختلفی هست، ولی اینکه میگویند او خیانتکار بوده است را قبول ندارم. عبیداللهبنعباس اشتباهی محاسباتی کرده بود و به پولی که گرفته بود، احتیاج نداشت.
عبداللهبنعباس و عبیداللهبنعباس که نسل اول فرزندان عباس بودند، ویژگیهای مثبتی داشتند، وگرنه در حلقه مدیران امام علی(ع) و امام حسن(عل) نبودند، ولی ولایتپذیری لازم را هم نداشتند. چنانکه بعدا هم میبینیم عبداللهبنعباس نهتنها با امام حسین(ع) در عاشورا همراه نمیشود، بلکه ایشان را هم از رفتن نهی میکند.
«صلح» در آن صلحنامه بهمعنای ترک مخاصمه و آتشبس بوده است، نه آشتیکردن. این نوع صلح موقت است و نهایت تا ۱۰ سال میتواند حاکم باشد، نه بیشتر. پس امام حسن(ع) با معاویه آتشبس کرد، نه آشتی. این صلحنامه بهمعنی بهرسمیت شناختهشدن معاویه نیست و فقط بهدلیل شرایط چنین پیمانی بسته شده است.
بعد از اینکه خلافت دست دشمن پیغمبر(ص) افتاد، امام حسن(ع) سیاست مبارزه منفی را در پیش گرفتند؛ مبارزه منفی یعنی کار فرهنگی و کادرسازیکردن. این نوع مبارزه خیلی رو و ظاهری نیست؛ دقیقا برای همین هم ایشان به شهادت میرسند.
از دلایل اصلی صلحنامه، حفظ شیعه بوده است؛ چون اگر امام حسن مجتبی(ع) صلح را نمیپذیرفت، بهدلیل شرایط خاص، خودش، برادرانش، شیعیان و یاران خالصش همه کشته میشدند و مکتب اهلبیت(ع) از بین میرفت. ضمن اینکه این صلحنامه پشتوانه قیام امام حسین(ع) شد.
دستیابی به مستندات قابل اعتماد و نیز نگاهی جامع به رویدادهای تاریخی، از مقدمات ضروری در بهرهبرداری از مطالعات تاریخی بهشمار میآید، اما کافی نیست. گاه در فهم و تحلیل تاریخ باید سؤالاتی مهم را دستمایه کشف عناصر پشتپرده جریانهای تاریخی قرار داد که آشکارا به آنها توجه نمیشود و در متون تاریخی نیز خودنمایی نمیکنند. «تاریخنگاری تحلیلی» که اهل فن به آن اشاره میکنند، به همین مقصود در رویارویی با تاریخ و رویدادهای تاریخی ناظر است.